روز دوم
امروز انگار که آخرین روز بود!!!!ساعت8 صبح بیدار شدم با کلی امید بلافاصله رفتم به سمت شهرک صنعتی با برگه ای که آدرسها رو رویش نوشته بودم،اولین بلوار رو که تعداد کارخونه ی بیشتری توش بود انتخاب کردم و رفتم به سمت اولین کارخونه،کلی گشتم از این کوچه به اون کوچه ولی هیچ تابلو یا نشونه ای نبود!!بعد از کلی گشتن زیر آفتاب چشمم خورد به یه کارخونه بافندگی،حدس زدم که خودشه!!زنگ زدم کسی جواب نداد،دوباره!!کسی جواب نداد،چندین بار در و زنگ زدم ولی صدایی نمیومد!همونجا انگار یه پارچ آب یخ ریخته باشن روی کله ام به بن بست فکری خوردم!!وایسادم همونجا زیر سایه،برگمو که آدرس ها رویش بود دراوردم و با خودم فکر کردم،هرچقد فک کردم نتونستم خودمو قانع کنم که برم سراغ شرکت بعدی،فهمیدم که نه این راهش نیست!!سوار موتور شدم و برگشتم توی راه همینجوری فکر میکردم بلکه راه حل تازه ای بخوره به سرم،یاد فرهنگ نیا افتادم گفتم بهتره برم پیش اون و یه مشورتی ازش بگیرم،رسیدم پارک علم و فناوری ولی دفترش عوض شده بود بعد از پرس و جو فهمیدم که نیستش و رفته بیرون،چند دقیقه ای منتظر موندم ولی دیدم اینم فایده نداره،داشتم میومدم بیرون از پارک که چشمم خورد به یه اطلاعیه که زده بود" طبق دستور ریاست جمهوری اعضای شرکت های دانش بنیان میتوانند از مزیت بنیاد ملی نخبگان جهت معافیت از خدمت سربازی استفاده کنند" یادم افتاد که قرار بود با علیرضا ماهم شرکت بزنیم،گفتم برم پیش دکتر هادیزاده شرکته رو بزنیم هم کارم جور میشه هم اینکه سربازی رو معاف میشیم،بعد از کلی منتظر موندن پشت دفتر دکتر هادی زاده و گرما خوردن،نتیجه ای که گرفتم چندان در انتظار نبود،دکتر هادی زاده علنا" از عید تا الان هیچکاری برای شرکت نکرده بود و طبق صحبتاش فعلا هم قرار نبود حرکتی بکنه!!هیچی دوباره رسیدم سرخونه اول!!
- ۰ نظر
- ۱۵ تیر ۹۴ ، ۲۱:۲۴
- ۱۹۲ نمایش